برچسب : سالانه, نویسنده : 7bagheatlasi5 بازدید : 6 تاريخ : چهارشنبه 29 شهريور 1396 ساعت: 0:53
برچسب : میشه؟, نویسنده : 7bagheatlasi5 بازدید : 5 تاريخ : چهارشنبه 29 شهريور 1396 ساعت: 0:53
امروز به طرز عجیبی، از طرف یک دوست قدیمی سال سخت هشتاد و هشت، بلاک شدم؛ به جرم انتقال خبر خوب مادر دوقلوها شدن یک دوست مشترک، در حالی که خبر از مشکلشون باهمدیگه نداشتم .....
هنوز توی بهتم، بلاک شدن به این دلیل بی پایه از یک طرف، دیدن این رفتار از دوست فرهیخته و با کمالاتم، از طرف دیگر .....
حالا نمیدونم ایمیل بزنم و عذرخواهی کنم، یا عکس العملی نشون ندم، شاید حتی آدرس ایمیلم هم بلاک شده باشه ....
من و روزها...برچسب : اندکی, نویسنده : 7bagheatlasi5 بازدید : 5 تاريخ : چهارشنبه 29 شهريور 1396 ساعت: 0:53
اصولا کسی دنبال دردسر نمی گرده. برای همین هست که وقتی مشکل داری یا حالت خوب نیست، کسی سراغت رو نمی گیره، خب مگه خودشون کم مشکل دارن که بخوان به جای وقت خوشی، توی ناراحتی ها کنارت باشن؟!
البته که مشکل از خودته که سعی می کنی موقع ناراحتی آدمها، تنهاشون نذاری ....
من و روزها...- ای کاش غصه هام، به اندازه گم شدن دکمه کوچک پاپیونی شکل روی کفشم، کوچک بودند و بی اهمیت....
* خدایا، پناه بر تو اگر روزی بیاید از بزرگی و لاینحل بودن غصه ها، بگویم کاش مشکلاتم، به اندازه امروز حال کوچک باشند.....
. دبستان بودم که کفش عیدم، مشکی ساده بود با یک دکمه پاپیونی مشکی خیلی کوچک روی آن. چند روز بعد از پوشیدنش، یکی از آن پاپیونها افتاد و هنوز یادم هست که چقدر دنبالش گشتم و پیدا نشد و تا چند روز غصه خوردم از ناهماهنگی دو تا کفش و زشت شدن یکی از انگه کفش ها در برابر آن یکی ....
من و روزها...زندگی همه ی ما کم و زیاد پر هست از اما و اگر و شاید ...به خیلی هاش شاید رسیدیم ..و خیلی هاش هم نه ..این بازی بازی اگر هست ...برای هر اگر ..یک جواب یک خطی یا یک جمله ..یا کلمه حتی؛
من و روزها...